آخرین ارسالی های انجمن
درحال بارگذاری ....
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
بدون کنکور کارداني به کارشناسي | 0 | 8 | bhrprn |
ثبت نام بدون کنکور دانشگاه پیام نور | 0 | 10 | bhrprn |
2 ترفند جالب تلگرام | 0 | 314 | 7bayan |
راهکار هایی برای کاهش حجم اینترنت مصرفی در تلگرام | 0 | 141 | bhrprn |
کمک خواهی | 0 | 1142 | forozan |
از عجایب جدید رانندگی بانوان ایرانی | 0 | 1282 | saeed608 |
دانلود فیلم Maleficent 2014 | 0 | 917 | saeed608 |
عکس های خوشگل و جذاب آیشواریا رای در سال 2014 (Aishwarya Rai) | 0 | 1151 | saeed608 |
تلفیق از هنر ایرانی و صنعت فرنگی | 0 | 841 | saeed608 |
واکنش پسرها هنگام دیدن نفرات برتر کنکور 93 | 0 | 881 | saeed608 |
معمای دزدی در روز برفی | 0 | 812 | saeed608 |
تصادف دردناک پژو و قطار در اراک عکس | 0 | 897 | saeed608 |
گمشده سونامی 2004 پیدا شد ( عکس ) | 0 | 814 | saeed608 |
متفاوت ترین میلیاردر جهان /عکس | 0 | 842 | saeed608 |
پنل کاربری
بهترین اخبار
مجله خبری روز
بهترین تصاویر
بهترین فیلم ها
مدل طلا و جواهر
بهترین آهنگها
بهترین عاشقانه ها
بهترین طنز وسرگرمی
بهترین مد وزیبایی
بهترین مذهبی
بهترین آهنگ پیشواز
بهترین دانلودها
بهترین اس ام اس ها
بهترین بازی های کامپیوتر
بهترین مقالات
بهترین روانشناسی
بهترین اسرار خانه داری
بهترین آموزش ها
بهترین مطالب درسی
گوناگون
نمونه سوالات دبیرستان
دکوراسیون
درخواست تحقیق
سریال های ایرانی
نت و تبلچر
فیلم
آمار سایت
اطلاعات
امروز : پنجشنبه 06 اردیبهشت 1397
آی پی شما : 23.20.245.192
مرورگر شما :
محل تبلیغ شما
نظر سنجی
ارزیابی شما از سایت چگونه است؟
دوستان ما
هایپرتمپ دات آی آر
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
داستان کوتاه خوش شانسی یا بدشانسی
تعداد بازدید : 224

پیرمردی اسبی داشت و با آن اسب زمینش را شخم میزد. روزی آن اسب از دست پیرمرد فرار کرد و در صحرا گم شد.
همسایگان برای ابراز همدردی با پیرمرد، به نزد او آمدند و گفتند: “عجب بد شانسیای آوردی.”
پیرمرد جواب داد: “بد شانسی؟ خوش شانسی؟ کسی چه میداند؟”
ماجرای خواندنی دختر فراری که یک شب پیش یک طلبه ماند!
تعداد بازدید : 125
داستانی زیبا و خواندنی از ماجرای دختر فراری که یک شب قبل یک طلبه ماند!!
شب هنگام محمد باقر – طلبه جوان- در اتاق خود مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ نگوید.
دختر پرسید: شام چه داری؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دخترکه شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان حرمسرا خارج شده بود در گوشهای از اتاق خوابید. به ادامه مطلب بروید.
آخرین مطالب
آخرین مطالبی که به تازگی در سایت منتشر شده اند...
نشانه اینکه طرفتان شما را برای رابطه جنسی میخواهد نه عشق
دلنوشته های عاشقانه با عکس
موضوعهایی که نباید هیچوقت از نامزدتان پنهان کنید
نشانه های عشق یکطرفه
چگونه بهم خوردن نامزدی
اشتباهاتی که روزتان را خراب می کند
مشکل درس گرفتن از اشتباهات
نکته و ترفند های برنامه اورنوت (EVERNOTE)
تأثیرات کمبود اعتماد به نفس روی رابطه زناشویی
سری جدید عکس های پارک مین یونگ
تست روانشناسی درها
جدیترین ترفند برای عکاسی بهتر با گوشیهای هوشمند
درمان گروهی چیست
۵ ادوکلن مردانه پیشنهادی برای زمستان 96
بروزترین مدل جواهرات برند HAZOORILAL JEWELLERS
جدیدترین شومینه هایی بی نظیر برای فضاهای باز
طالع بینی ازدواج بر اساس ماه تولد
برترین مدل کت و پالتوهای زنانه مایکل کورس
چه لباسی بپوشم
دلیل عرق سرد و سرگیجه